سالهاست که به اخبار بیست و سی و خبرنگارهایش دلبسته ام نه بخاطر اینکه اخبار را بشنوم بلکه اخبار گزارشگرن با دغدغه و دردشناس را بشنوم کسانی که درد مردم را می شناسند و به خوبی می توانند از تریبونی که در اختیارشان گذاشته شده استفاده کنند و سخنگوی آنان باشند
از روزیکه بیست و سی با خبرنگارهای جدیدش شروع به فعالیت کرد به ظن و دید دیگری به این برنامه خبری می نگریستم خوب بخاطر دارم که کامران نجف زاده با اخبار متفاوتش چقدر برایمان جذاب می نمود تا آنجا که به اخبارش هم به نوعی متفاوت با اخبار گزارشگران دیگر می نگریستیم چرا که خبرنگار دردمند و پردغدغه ای بود که با فن بیان و مهارت و زیرکی خاصی که داشت مشکلات مردم را به خوبی انعکاس می داد اما مدتیست این خبرنگار پر دغدغه کمتر به دغدغه ها و مشکلات مردم می پردازد و بیشتر به مسائل طنز و با مزه می پردازد چیزی که اگر در راه برطرف کردن مشکلات مردم به کار گرفته شود بهترین ابزار است اما شما آقای خبرنگار چگونه آنرا در اختیار گرفته اید حتی در استفاده از این ابزار هم با حب و بغض رفتار می کنید به گونه ای که حدس جهت سیاسی و فکری شما پنهان نمی ماند. اینکه چقدر علاقمند به وزیر خارجه هستید و توانسته اید علاقه آنها را نیز به خود جلب کنید باعث نشود تا اگر نقدی هم بر وزیر خارجه بود سکوت کنید و یا اینکه اگر جهت سیاسیتان با رییس سازمان محیط زیست یکی بود با طنز و بامزه بازی بر روی مشکلات و ایرادهایشان را لاپوشی نکنید
شعله های محبت شما نسبت به وزیر خارجه به قدری مشهود است که از چشم کمتر کسی پنهان است در اینکه ما خود نیز وزیر خارجه را دوست داریم شکی نیست اما منِ نوعی یا منِ وبلاگ نویس، خبرنگار نیستم که تعهدی به این ملت داشته باشم و طبق تعهد باید بدون حب و بغض کار کنم. فراموش نکنید بهترین و معروفترین خبرنگارهای دنیا کسانی بوده اند که علی رغم جهت فکری خود بدون حب و بغض اعلام دیدگاه کرده اند
چند هفته پیش ترجیح دادید در مورد خبر داغ رسانه ها و حرفهای داغتر رئیس جمهور با ادبیاتی که بر هیچ کس پوشیده نیست و نمی توان آنرا پوشاند سکوت اختیار کنید و هفته پیش ترجیح دادید بر کم کاری محیط زیست با خوشمزگی سرپوش بگذارید.
چند وقت پیش خبری در بیست و سی پخش شد مبنی بر گرفتار شدن یک خرس بیچاره و تلاش اهالی روستاهای اطراف آن برای نجات این خرس نگون بخت که بدتر به دار کشیده می شد با طناب و بعد از رسیدن امدادگران هم به گفته یکی از افراد که در خبر هم پخش شد بخاطر نداشتن یک اسلحه بیهوشی این همه گرفتاری برای نجات این حیوان پیش آمد حالا جواب آقای نجف زاده در صرفا" جهت اطلاع چه باشد خوبست!؟
- شما که تفنگ نداشتید این بلا را سر حیوان آوردید ارگ تفنگ داشتید چه می کردید
آقای نجف زاده خوشبختانه ما در زمانه ای زندگی می کنیم که اکثر مردم آن تحصیل کرده می باشند و فرق تفنگ بیهوشی با تفنگ شکاری یا اگر بخواهم مثل شما بامزه بگویم تفنگ اسباب بازی را می دانند و بهتر از آن نیروهای امداد نیز به خوبی آموزش دیده اند که چگونه از این ابزار استفاده کنند پس این توجیه خنده دار شما برای چیست؟! آیا شما خبرنگار این جامعه نیستید و نباید مشکلات این جامعه را انعکاس دهید؟! نبود یک تفنگ بیهوشی در سازمان محیط زیست می توانست نقدی باشد از از سمت حامیان محیط زیست بر این سازمان اما شاید بگویید که شما در این موضوع متخصص نیستید یا خبرنگار محیط زیست نیسیتید که اگر نیستید چرا به آن می پردازید؟!
فراموش نکنید شما خبرنگار این مردم هستید و نه دولتها و اگر از پیشینه و تاریخ خبرنگاری و خبرنویسی اطلاع داشته باشید اولین مطبوعات در غرب از دل مردم و قشر کارگر و برای انعکاس مشکلات آنها بوجود آمد نه از دل دولتها
امیدوارم روزی برسد که دوباره همان نجف زاده دوست داشتنیِ مردم باشید همان که به دغده های مردم می پرداخت
کلمات کلیدی: